دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۲

نقدی بر «اکسیدان»؛

همه چیز فدای گیشه!/ از شوخی های جنسی تا فرار از دست سفیر انگلیس؛ راه هایی برای رسیدن به کجا؟

نقد اکسیدان

سینماپرس: مهدی خرامان/ «اجتماعی-کمدی» یا «کمدی-اجتماعی»، مسئله این است! وحالا کارگردان باید انتخاب کند که کدام یک را چاشنی آن یکی قرار دهد، حامد محمدی گیشه را انتخاب می کند! کارگردان مانند کاراکتر اصلی فیلم خود، بی هدف است و برای فروش بالا تن به هر کاری می دهد.

«اکسیدان» ترکیب دو گونه است، «دغدغه های اجتماعی» و «کمدی» ابتذال، اما درصد تاثیرگذاری را کارگردان تعیین می کند، نگاهی که یک سوی آن به گیشه و سوی دیگر بیان «مسئله» است، مخاطب با دوکاراکتر روبه می شود؛ «اصلان» و «بهمن» و یا «بهمن» و «اصلان»، مسئله این است! «اجتماعی-کمدی» یا «کمدی-اجتماعی»، شاید در نگاه اول تنها  تغییر دو واژه است، اما اگر خاصیت جابهجایی نداشته باشد نتیجه نهایی یکسان نخواهد بود، هر کدام نماد انتخاب کارگردان هستند، هر چقدر تماشاگر به دنیای «اصلان» وارد می شود، بیان مسئله شکل می گیرد  و به هر میزان که حامد محمدی دوربین خود را دست «بهمن» می سپارد فیلم به سمت لودگی سوق پیدا میکند، از سویی با کاراکتری رو به رو می شویم  که به هر دلیلی حتی  «لق وبی معنا»، قصد سفر به خارج را دارد، مانند هزاران جوان  که هر کدام دلایل و آمال های خود را دنبال می کنند اما مانند «اصلان» معیار های اخذ ویزا را ندارند، پس باید تن به هر کاری برای خروج دهند، یکبار تغییر مذهب، بار دیگر در نقش یک همجنسگرا ظاهر شوند و حتی اگر نترسند بر علیه کشور بشورند، اما اکسیدان سوی دیگری هم دارد شخصیتی قاچاقچی با دغدغه های جنسی که تنها هدفش ابتذال است، وحالا کارگردان باید انتخاب کند که کدام یک را چاشنی آن یکی قرار دهد، حامد محمدی گیشه را انتخاب می کند، «ابتذال بیشتر، فروش بیشتر!» مسئله ای که شاید تلخ باشد اما «از ماست که بر ماست»!

کارگردان مانند کاراکتر اصلی خود بی هدف است و برای فروش بالا تن به هر کاری می دهد، اکسیدان با فیلمنامه ای پر حفره و دیالوگ های حشو، میزانسن های اشتباه  وریتم کند باعث خسته شدن مخاطب می شود، محمدی برای فرار، از کاتالیز شوخی های جنسی استفاده می کند، کاتالیز گری که مانند ماده اکسیدان زود واکنش نشان می دهد اما استفاده بیش از حد آن نتیجه را معکوس می کند و اگر سکانس ابتدایی و یا قسمت همجنسگرایی فیلم را جدا کنیم که مرهون بازی خوب جواد عزتی و البته طراحی لباس مناسب است، چیز دیگری نمی ماند!

اما باید به این نکته اشاره شود که در این روز ها اکسیدان را با فیلم مارمولک مقایسه می کنند، مقایسه ای اشتباه و البته بی ربط که تنها به دلیل یکسان بودن تهیه کننده آثار صورت گرفته است، وگرنه در «مارمولک» مخاطب وارد دنیای کاراکتر «رضا» میشود، کارگردان کارایی تصویر را می داند و البته بیان مسئله و دغدغه اصلی یعنی «راه های رسیدن به خدا» را فراموش نمی کند، کمدی شکل ابتذال نمی گیرد و مهم تر از همه پیرنگ های اصلی و فرعی داستان بر اساس یک منطق روایی ایجاد می شود تا کنش و واکنش شکل بگیرد، معیار هایی که محمدی حتی به آن نزدیک هم نمی شود و قیاس آن  به راستی جفا در حق «مارمولک» است.

از سوی دیگر به تازگی نقد های عجیب و غریبی با دورن مایه: «خندان مخاطب برای اینکه حرف های مهمی را به زبان طنز به گوشش برسانی و بتوانی پیام مهمی که شاید اصل آن جذابیتی برای مخاطب نداشته باشد را به این شکل برای او شیرین و قابل فهم کنی هنری است که در فیلم سینمایی «اکسیدان» می توان آن را دید» از رسانه ای اصولگرا منتشر می شود، اما باید از نویسنده محترم پرسید، آیا طنز با کمدی متفاوت نیست!؟، آیا کمدی مفرح با ابتذال متفاوت نیست!؟، کدام «هنر» و یا کدام «پیام های ارزشمند» را می گویید؟ «پلنگ پیر»، «شراب شیراز» و یا «نماهای اروتیک دوربین فیلمبرداری» را!؟ شایدم منظور فرار از دست سفیر انگلستان است که به کاراکتر فیلم پیشنهاد جاسوسی از کشور را می دهد، اما «اصلان» به عنوان یک ایرانی در خاک خودش مجبور می شود فرار را به قرار ترجیح دهد!؟ الله اعلم!

البته باید به این نکته اشاره کرد اکسیدان موضوع مناسبی را دستمایه کار خود قرار می دهد، اما کارگردان همه چیز را فدای گیشه می کند و به موضوع خود پشت می کند و ابتذال را هدف قرار می دهد و این مسیر تا روزی که مخاطب تن به دیدن چنین فیلم هایی دهد، ادامه پیدا می کند، زیرا زمانی که کارگردان و تهیه کننده اثر بدانند با کم ترین زمان به نتیجه مطلوب دست پیدا می کنند چه نیازی به صرف وقت و هزینه بیشتر است؟ ذائقه ای که مدت ها است در میان اهالی هنر ایجاد شده و انگار مخاطبین و بعضی از رسانه های به اصطلاح انقلابی هم زیاد بدشان نمی آید!  

نظرات

  • امیرحسین ۱۳۹۶/۰۵/۰۲ - ۱۵:۱۴
    0 0
    بسیار موشکافانه بود جناب خرامان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.